✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
√ خـُدایـــــآ ترجیح میدم ... تا مردم به خاطر کسی که هستم ... از من متنفر باشند... تا به خاطر کسی که نیستم ... به من عشق بورزند... خیلی بده احساس کنی مثل شمعی !... و بعد با یک فوت خاموشت میکنند ..... تنهایی ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯿــﻦ ﺁﺩﻣــﺎﯾﯽ ﺑـﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﻭﻟــــــﯽ ﮐــﻨﺎﺭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﺎﺕ ﻧﯿـــــﺴﺘﻦ به انتهای بودنم رسیده ام… شاید آرام تر میشدم.... چه فرقی می کند... چـند وقتیست چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را برای این همه ناباور خیال پرست صبـــــــر کـــــردنــــــ دردناکــــــ استــــــــ و فـــــرامـــــوشـــــ کـــــــردنـــــــ دردنـــــاکتـــــــر و از اینـــــــــ دو دردنـــــــاکتــــــر آنــــــ استـــــــ کـــــــه ندانـــــــی بایـــــــد صبــــــــــر کنــــــــی یـــــا فراموشــــــــ!!!! مدت هاســـــت نه به آمدن کسی دل خوشـــــــم… نه از رفتن کسی دل گیـــــــر… بی کسی هم عالمــــــــــــی دارد…
چه خوش خیال بودم که همیشه فکر میکردم در قلب تو محکومم به حبس ابد، بی وفایی کن وفایت میکنند با وفا باشی خیانت میکنند مهربان باشی رهایت میکنند از درد تنهــایــی بمیــر اما زاپـاس عشــق کسی نشــو . غرور تنهــایــی با ارزشتــر از این حـرفـاسـت ....!. چنـد وقتیسـت ڪـﮧ بزن به سلامتی حرفهای دلت که به کسی نگفتی . . . هـ ـــمه ی ا یـن روزهـا و شـب هـا میگـــذرد...
نام سوره اي به نام عشق در قرآن خالي ست كه اين گونه آغاز شود جز خدايت مرهمي نخواهي يافت عشق لحظه ای ادم را داغ می کند خدايا... الودگي دلهاي ادمها از حد هشدار گذشته! دنيارو چند روز تعطيل نميكني؟ می گویند لیاقت نداشت نمی دانند که تو فقط دوستم نداشتی… همین!!! بعضی حرفا رو نمی شه گفت،باید خورد"!! ولی بعضی حرفارو،نه میشه گفت،نه می شه خورد! میشه همون وقتایی كه خودتم نمی دونی چه مرگته !!! من در میان مردمی هستم که باورشان نمیشود تنهایــــم میگویند خوش بحالت که خوشحالی نمی دانند دلیل شاد بودنم باج به آنهاست برای دوست داشتن مــــــــن نــهـ مــرده ام نــه زنــده امــــ زمان ! به من آموخت که : دست دادن معنی رفاقت نیست ... بوسیدن قول ماندن نیست ... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست ... از اتـــاق خاطـــراتم بوی حـــلوا بلند شــده است... آدمـــ بـایـد یـه "تـو" داشـتـه بـاشـه می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم ! این روزها باید مثل کلاغ باشی باید عادت کنی بدون اینکه دوستت بدارند زندگی کنی.... من شک ندارم همه سیر میشوند اری همه روزی ازین زندگی سیر میشوند
آنکس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان می کردم میگوید: دوستت دارم خدایــــــــــا دلم مرهمی می خواهد از جنس خـــــــــــــــودت ...
دلـگـیـر نـشـو از مــטּ
ولــﮯ
تـــﮧ نـآمـــردیـــﮧ
دُنـیـــــآﭞ (!)
فقط وقتی برق رفت می آیند سراغت....
از این ستون تا آن ستون
هیـــــــچ فرجی نخواهد شد ...
وقتیکه دلت برایم تنگ نمی شود
اما …
اشک نمی ریزم…
پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند…
فقط و فقط ……..
اگر میفهمیدی…..
حرفهایم به همین راحتی که می خوانی
نــــوشته نشده اند!!
در سیرک یا در خانه ؟!
خنده ات که تلخ باشد،
دلت کــه خون باشد،
تو هم دلقکی..!
هــر چــه مـی گــردم
هیــچ حرفــی بهتـــــر از سکــوت پیدا نمی کنــــم ...
نگـاهـــم امــا ...
گاهــی حرف می زند
گاهــی فریــاد می کشـــد .....
و من همیشـــــه به دنبــــال کســـی می گردم
کــه بفهمــد یک نگـــاه خستـــه
چــه می خواهـد بگویـد ...
یکباره جا خوردم وقتی زندانبان بر سرم فریاد زد:
هی ...تو....آزادی...
و صدای گامهای غریبه ای که به سلول من می آمد
مهربانی گر چه آیینه ی خوشیست
بـﮧ جاے یـڪ جرعـﮧ آبـــــِ خـوش
بغــــ✗ـــــض از گلـویـم پـاییـטּ مے رود .
می خوام به پوچی فردام بخندم . . .
وقتی می بینمت با دیگرونی . . .
تو اوج گریه هام می خوام بخندم . . .
می خوام داد بزنم تنهای تنهام . . .
می خوام وقتی میگم تنهام بخندم . .
بزن به سلامتی اینکه کوه درد بودی ولی دم نزدی . . .
بزن به سلامتی تنهایی هات ولی تنهایی رو دوست نداشتی . . .
بزن به سلامتی ارزوهایی که نتونستی لمسشون کنی . . .
بزن به سلامتی عشقی که طالعش به اسمت نبود ولی هنوزهم دوسش داری . . .
بزن به سلامتی شبهایی که تو تنهاییهات گریه کردی ولی نمیدونستی برای چی . . .
چــــه تو بـاشـی چـــه نباشـی...
و مــ ـن خیــ ـــلی وقــ ــت پیـــش یـــاد گرفـ ـــته امـ
زندگــ ــی آسان تـر از ایـــن حرفــ ــهاستـ
و
با ارزشتر از وجود یک آدم .....
خدایا....
قسم به روزي كه دلت را مي شكنند و
و دوست داشتن آدم را پخته
هر داغی روزی سرد می شود
اما هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود
می مونه سردل! میشه دلتنگی! میشه بغض! ... میشه سكوت
انــگـــار زنـــده بـــه گــــورم
در ایـــن دنـــیــای پــــــــــوچ
آرام فـــاتــحه ای بــخـــوان...
شـــاید خدا گذشـــته ام را بیــــامــــرزد...!!!!!
کـه هـر وقـتـــــ از هـمـه چـــ ــــے
خـسـتـه و نـا امـیـد بـود بـهـش بـگـه :
مـهـمـــ ایـنـه کـه تـو هـسـتــــ ــــے ،
بــــــــے خـیـال ِ دنـیـا .......................
نزدیــــــــــــــک...
بی خطـــــــــر...
بخشنــــــــــده ...
بی منّــــــــــت ....
Design By : behnam.com |