✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
زخم هایت راپنهان کن، آدم ها عجیب بانمک شده اند… چه دنیای ساکتی!!! دیگر صدای تپش قلبها غوغا نمیکند بی گمان همه شکسته اند!!! گهگاهی از اعماق وجودم فریاد میزنم آنگاه آرام و در سکوت می خندم و سپس بر حال خود گریه میکنم آیا سزای دوری از تو دیوانگیست؟ ســاده لـبــاس بـپـوش! سـاده راه بـرو! امـا در بـرخــورد بـا دیـگــران سـاده نبـاش!!!!! زیـرا سادگـی ات را نشــانه مـیگـیـرند! برای در هم شـکـسـتـن غــرورت !!!!!! دیگــران را ببخش نـه بــه خـاطرِ اینکــه ســزاوارِ بخشـش انـد ... بـه دلیـلِ اینکــه: تـو ســزاوار آرامشـی !!
اﺷﻜــﺎت رﻮ ﭘــﺎﻙ ﻛﻦ ﻫﻤﺴﻔﺮ ﮔـﺎﻫﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑــﺎﺯﻱ ﺭﻭ ﺑـﺎﺧﺖ، اﻣـﺎ اﻳن رﻮ ﻳــﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﺑــﺎﺯ ﻣﻴﺸﻪ ﺯﻧــﺪﮔﻲ ﺭﻭ ﺳـﺎﺧﺖ. این روزهــــایم به تظاهر می گذرد… تظاهر به بی تفاوتی، تظاهر به بی خیـــــالی، به شادی، به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست… اما . . . چه سخت می کاهد از جانم این “نمایش” ای همه آشنایان... این حوالی نبودن هایم را ببخشید رفته بودم خستگی هایم را بخوابانم نشد، نمی شود هم ... دست های دلم اندکی خسته اند .... گاهی نمیشه دست از دوست داشتن یکی برداشت حتی وقتی ازش متنفری ...!
صفحه قبل 1 ... 24 25 26 27 28 ... 58 صفحه بعد
Design By : behnam.com |