✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
خــــــــدایـــــــــــــــا … نزدیـــک؛ 12ماه گذشت … خیلیها دلشون شکست و خیلیها دل شکوندن … خیلیها عاشق شدن و خیلیها تنها موندن … خیلیها از بینمون رفتن و خیلیها بینمون اومدن … گریه کردیم و خندیدیم زندگی بر خلاف آرزوهامون گذشت … امیدوارم نوروزی که پیش رو داری، آغاز روزهایی باشد که آرزو داری چهارشنبه سوری هر آتیشی که دیدی به یاد قلب منم باش آخه از نبودت بدجوری آتیش گرفته اهــــــــای ســـــرنوشــــــت!! اســــکــــار ، حق توســـت که ســالهــاســت مـــــرا فیـــــلم کـــرده ای... .!! خدایا…. اینقدر تو خودم ریختم که از سرمم گـَذشت دارم غرق میشم دستت کــــــجاست ! من خودم را در آغوش گرفته ام !! بودم !! دیدم با دیگری شادتری..... رفتم...!!! خودم هم قبول دارم کهنه شده ام آنــقـدرکـــهـنــه که میشود روی گردوخاکم یادگاری نوشت! خیالی نیست بنویس وبرو...!
بعضی حرفها گفتنی ست میان آن همه الف وب در دبستان آنچه در زندگی واقعیت داشت خط فاصــــــــــــله بود...... در دنياي مجازي خــــدا .... کــی کـــات میــدهی !؟ هـــزار بـار یـــک پـــلان را گـــرفته ای ؛ مــــن بــازیگـر خوبــی نـمی شــوم ایـــن روزهــا جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پــر می کنم مـــرا ” دوستــــــــ ندارد ” ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست دلم پر از حرف هاییست اینجـــا بـﮧ مـَرز بـے تـَفـاوُتـے هـا رسیـבه ام خـــــــدایــــــــــــــا انقدر تو خودم ریختم که از سرمم گذشت دارم غرق میشم دـــســــتــــــت کجاســــــــــــــــــــــــــت؟ وقتی کسی نیست که٬ خودت را فرو کنی در آغوشش و گم شوی در رویاهای شبانه اش حتی درون خانه ی پدری ات٬ احساس غـــربـــت خواهی کرد...! تنهـــــــــــاییم عمیق است تنهــــــــــــــــــایی درم آورد... زندگی هیچ وقت اندازه تنم نشد ، حتی زمانــــــی که خودم بریدم و دوختم. . . می پرسند چرا اینقدر در خودتی؟ ومن پشت خنده ای خاموش جواب میگویم..... در خود بودن بهتر از بی خــــــــــود بودن است! چـقــــدر ســـختــــه منـــطقـــــي فــكر كنــــي وقتــــي .. تنهایی ام را کســی شریک نیست مطمــــئن باش دستِ احتــــیاج به سمت ِتــــو که هیـــچ به سمت ِ خودم هم دراز نخواهم کرد... شایـــد کــه تنهایی هایم از تنهایی دق کنــــد..!!! از خودم دور میشوم تـو هم تلخ بودی آنقدر (( تنهام )) كه كسی نیست صندلی را از زیر چوبه ی دارم بكشد!!!!!! بـه مَـن قـول بده در تـمـآمِ سال هایے کـه باقے مانـده تــ ـآ ابـَد ..... مـُواظبـ خـودت باشے دیگـر نـیستـم که یاد آورے ات کنم.... گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود... دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است... دلتنگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند. . . تنهایی های من پایانی ندارد گاهي شايد لازم باشه از ياد ببريم ..... . ! خداوندا، خداوندا !!! قرارم باش و یارم باش ... میترسم ، کنارم باش ... تکرار شده ام
دلم مرهمی می خواهد از جنس خودت!
بی خطــــر،
بخشــــنده…
بی منّـــــــــــــــــت … !
بعضی نوشتنی
و بعضی هیچکدام
.
ادمهايي ديدم واقعي تر از هر واقعي!
و در دنياي واقعي اما
كه از آدمهاي مجازي هم مجازي تر بودند
همانند توست
احســـاس نـــدارد !
اما هر چه هست
خسته ام نه از تکاپو از در به دری …
دلم تاب میخواهد
و یك هُل محكم
كه دلم هُـــری بریزد پایین
هرچه را که در خودش تلمبار كرده ...
کـهـ نـفـسـ ـهـ ـآے آخـ ـرش را مـے زنـב
و الـتـمـ ـآس مـے کـنـב
یـکـے پـیـבا شـوב و بـرش گـرבانـב
مـטּ هـمـ ـ ...
نـهـ ...!!
لـطـفـ ـا بـَرم نـگـرבانـیـב !
بـگـذاریـב تـمـ ـآمـ ـ شـومـ ـ...!!
בلـَــم را בیگــر هیـــچ نمـے لرزانــב!!
בر مـَـטּ دلهـُــره….
בر مـَـטּ تـــرس….
בر مـَـטּ "احســآس مُــرבه است" !!
ایـטּ روزهـآ بــے خـیـآل خیـالـَم شـُבه ام
مـُنتظرَم בنــیـا تـَمـام شـَوב...
دیگر دست هیچکس به آن نمی رسد!
که بخواهد از
احــســـاســـاتـــت داره خـــفــت ميـــكنـــه!!!!
تا به تو نزدیکتر باشم
این روزها . . .
" خیال "
تنها راه با تو بودن است !
تـــــــــــــلــــــــــــــخ !
درست مثل قطره های فلج اطفالی
كه در كودكی به خوردم می دانند !
غافل از اینكه این بار
تلخی تــو دلم را فلــج كرد ...!
همان روز حادثه بر بوم دل تنهایی را نقش زدم
تنهایی را می ستایم
تنهایی را می بویم
تنهایی را در کنج دل نهاده ام
و از تنهاییهای دل می نگارم تــــا...
ياد آنهايي را كه با نبودنشان بودنمان را به بازي گرفتند
جهان تاریکی محض است !!!
تکرار...
در بی رحمی زمان
مثل سه نقطه آخر حرف هایت. . .
Design By : behnam.com |