✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
گاهی یه جور غمی تو دلته که هرچی می گردی دلیلشو پیدا نمیکنی ! آدمو کلافه می کنه !!! بعضی حرف ها را نباید زد... یک روز توی جهنم همدیگه رو می بینیم تو به جرم اینکه قلب من رو دزدیدی منم برای اینکه خدا رو ول کردم و تو رو پرستیدم ..... بی حس شدمـ ازدرد...! رفتــم گفتـم از "خـــــیرش" مـی گــذرم..... شنیـدم کـه زیــر لب گُفـت از"شــــــرش" خــلاص شـدم... تا که بودیم ، نبودیم کسی / کشت ما را غم بی هم نفسی تا که خفتیم همه بیدار شدند / تا که مردیم همگی یار شدند قدر آن شیشه بدانید که هست / نه در آن لحظه که افتاد و شکست . . . . غرق در اندیشه ات سوار تاکسی شدم چند سکه ای به راننده دادم ، بابت کرایه دو نفر!!! بی آنکه بدانم تنهایم...
صفحه قبل 1 ... 25 26 27 28 29 ... 58 صفحه بعد
این جور غم ها بیشتر از ناراحتی
بعضی حرف ها را نباید خورد...
بیچاره دل چه می کشد میان این زد و خورد !!!
از بغض.....
فقط گاهیـــــــــــــــــــ...
خط اشکی...
میسوزاند صورتمـــ را...
به طور کاملا تلخی اراممــــــــــ...!!
تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــی روم ...
یک وقـــت هــایــی !
شایـــد حتـــی برای ساعتـــی یا دقیــقه ای ؛
کم مــی آوری ...
دل وامانـــده ات یــک نفـــر را مـــی خواهــد
Design By : behnam.com |