✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
می دانی تنهایی کجایش درد دارد؟... " انکارش " تنهایم در وبلاگم چسبانده ام چشم هایم را به صفحه مانیتور ببینم جز من کسی نیست دگر پشت این نوشته ها آن دورها... تو هیچگاه بازنمیگردی!نمیخواهم داشته باشمت.. نترس.. فقط بیا در خزان خواسته هایم کمی قدم بزن.. بگذار ببینمت.... دلم برای راه رفتنت تنگ شده است. مترسک دیگر هیچگاه کلاغ ها را نترسان .. این بار بگذار از پشت کلاهت لبخندت را تماشا کنند.. دیگر کافیست اینهمه سکوت.. فریاد کن.. بگو.. بشنو.. عاشق شو.. اینبار تمام نگاه های سرد باغبان را بخر اما پا روی دلت نگذار چون هیچ چیز حتی مزرعه ارزش اینگونه تنها ماندنت را ندارد.. بـه فـــقـر احــسـاس ِ”انـــسـانیّـــت”دچــــار شــدیـــم ! کیـبـوردها .. پیامک ها .. گاهی تو … گاهـــی احساس میڪنَمــ روی دَستـــــ خـدا مــانده اَمــ هیـ ـچ لحظـ ـه ای
صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 58 صفحه بعد
نــسلی که دردش را ،
و ..
تـلفن هـــای پـی در پـی مـی فهمـــنـد …
گاهی یاد تو …
گاهی هم غم تو …
آخر این “تو” کار مرا تمام می کند !
خَســتہ اَش ڪَردمـــــ خــودَش هَــم نــمــیــدانـــــــد با مَن چــہ ڪــنَــد...؟
به اندازه ی لحظـ ـه های با تـ ـو بودن شیرین نیست
لحظـ ـه ی دـ ـیدن تـ ـو
لحظـ ـه ی تمـ ـوم شـ ـدن دوری تـ ـو
لحظـ ـه ی عاشقـ ـانه ی مـ ـن
لحظـ ـه ی گرفتـ ـن دستهـ ـای پـ ـر مهـ ـرت
لحظـ ـه ی بـ ـا تـ ـو بـ ـودن
در کـ ـنار تـ ـو بـ ـودن..
Design By : behnam.com |