✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
چگونه است؟! خدايا ... بســـ کنــــ سآعتــــ.... " فراموشت کرده ام " دیگر پشت هیچ پنجره ای در انتظارت نیستـــم فقط شاید بعدها با لبخندی تلخ یــــادت کنــــم نقـش یـــک درخــت خشک را بـایـد کـسـی را پـیـدا کـنـم
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 58 صفحه بعد
صبح كه بیدار شدی
كدامین نقاب را بر می داری؟
فصل نقابهاست...
انگار كسی ما را بی نقاب نمی بیند
اگر روی واقعی داشته باشیم
كسی ما را نمی پسندد
به دنبال لحظه ایم كه تمام نقابها از چهره ها برداشته شود
ایا آن روز هیچ "خودی" باقی خواهد ماند؟.
خواستم بپرسم: چرا من را آفريدي؟
ديدم در ازاي لطف كريم چه كسي را ناسپاسي كنم.
خواستم بپرسم: چرا تنهايم گذاشتي؟
ديدم زماني كه تو از رگ گردن به من نزديك تري، اين سؤال بي معناست.
خواستم بگويم: اگر تو مرا دوست داري، چرا مشكلات را بر سرم آوار كردي؟
ديدم هزار مشكل داشته باشم، هزاران برابر نعمت دارم.
دیگــــــر خستـهـ شده امـــ.....
آرهـ مَنـ کم آورده امــ....
خودمــ میدآنمــ کهـ نیستـــ...
اینقدر بآ بودنتـــ نبودنشــ رآ به رُخـــَم نکشـــ
در زنـدگی بازی میکـنم
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر...!! 
کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـد (!)
آنـقـدر کـه یـکـی از ایـن شـب هـای لـعـنـتـی
آغـوشـش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتـگـی اَم بـگـشـایـد...
هـیـچ نـگـویـد! هـیـچ نـپـرسـد...
فـقـط مـرا در آغـوش بـگـیـرد...
| Design By : behnam.com |
آمار
وب سایت:
